ریا یکی از بدترین رذایل اخلاقی است که ناشی از شرک است چرا که دیگری جایگزین خداوند متعال شده و جلب نظر او بر جلب رضایت و نظر خداوند متعال برای ما ارجحیت دارد، این بی شرمی و گستاخی از نظر خداوند متعال دور نمی ماند و عقوبتی شوم نتیجه آن است .
تنها، ترس از خدا و ترس گناه، کافى نیست، بلکه اَعمال صالحى باید داشت که خالى از هر گونه ریا و سُمعه باشد. ریا، به معناى خودنمایى کردن و اَعمال نیک خویش را به رخ دیگران کشیدن و براى جلب توجه این و آن کار کردن، است.
سُمعه، آن است که عملى را به خاطر خدا انجام داده، ولى سعى مى کند که آن را به گوش دیگران برساند و از این طریق، جلب توجه آنها کند و اگر خودش، این کار را نکند باز خوشحال مى شود که دیگران بشنوند و از او تعریف و تمجید کنند.
معروفِ میان دانشمندان، این است که سُمعه، موجب بطلان عمل نمى شود، ولى به هر حال، از نظر اخلاقى، باعث انحطاط روحى انسان، و چه بسا، باعث بر باد رفتن ثواب و پاداش عمل است.
امام علی(علیه السلام) در این عبارت، براى نفى ریا و سُمعه و نهى از آن، به دلیل لطیفى توسّل جسته، مى فرماید که خداوند، تنها عملى را مى پسندد که خالص باشد و فقط براى ذات پاک او انجام گیرد و اگر غیر خدا را در آن شریک کند، خداوند او را به سراغ همان شریک مى فرستد تا پاداش عملش را از او گیرد و بدیهى است او هم قادر بر پاداش نیست.
این مضمون حدیث قدسى معروفى است که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده که خداوند متعال مىفرماید: «أَنَا خَیرُ شریک وَ مَنْ أشْرَکَ مَعی شَریکاً فی عَمَلِهِ، فَهُوَ لِشَریکی دُونی; لاَِنّی لاأَقْبَلُ إلاّ مَا خَلَصَ لی»(1) (من، بهترین شریکم، هر کس که در عملش، دیگرى را با من شریک کند، آن عمل را، به شریکم وامى گذارم چرا که من، جز عمل خالص نمى پذیرم).
سُمعه، آن است که عملى را به خاطر خدا انجام داده، ولى سعى مى کند که آن را به گوش دیگران برساند و از این طریق، جلب توجه آنها کند و اگر خودش، این کار را نکند باز خوشحال مى شود که دیگران بشنوند و از او تعریف و تمجید کنند.
در روایات مى خوانیم که در روز قیامت (که اسرار درون آشکار مى گردد) ریاکاران را مخاطب قرار داده و به آنها گفته مى شود: «یا کافرُ! یا فاجرُ! یا غادرُ! یا خاسرُ! حَبَطَ عَمَلُکَ و بَطَلَ أجْرُکَ، فلا خَلاصَ لَکَ الْیومَ؛ اى کافر! اى فاسق! اى پیمان شکن! اى زیانکار! عمل تو باطل شد و اجر تو بر باد رفت و امروز، راه نجاتى براى تو نیست».(2)(3)
ارزش اخلاص
مولای متقیان در خطبه اول کتاب انسان ساز نهج البلاغه این گونه از اخلاص سخن به میان می آورد: «وَ کَمالُ تُوحیدِهِ الاِخلاصُ لَه »
و کمال توحید خداوند، اخلاص برای اوست.
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب پیام امام، در شرح این فراز از خطبه می نویسد: منظور از اخلاص در اینجا خالص ساختن اعتقاد نسبت به پروردگار است ، یعنی او را از هر نظر یگانه و بی نظیر و بی شبیه دانستن و از اجزای ترکیبی پاک و منزه شمردن است.
و دیگر بار امیر بلاغت در خطبه 87 از نهج البلاغه ارزش اخلاص و همچنین یکی از صفات بندگان خدا را اینگونه بیان میفرمایند: «قد اَخلَصَ لِله فَاستَخلَصَهُ »
چون بنده ی خدا خویشتن را برای خدا خالص می کند و خدا در اخلاص ورزیدنش او را یاری می دهد. چنین است که بنده ی مخلص خدا از ارکان دین و از کوههای ریشه دار زمین است و خود را به اجرای عدالت پایبند کرده، نخستین گامش در این راه زدودن هوا و هوس از درون خویش است.
منظور از اخلاص در اینجا خالص ساختن اعتقاد نسبت به پروردگار است ، یعنی او را از هر نظر یگانه و بی نظیر و بی شبیه دانستن و از اجزای ترکیبی پاک و منزه شمردن است
بنا بر این تعابیر، اخلاص یعنی اینکه عمل فقط برای خدا باشد و هدف دیگری وارد نشود. به تعبیری دیگر باید در تمام زوایای زندگی انسان، خدا باشد. و این اخلاص واقعی است.
آثار اخلاص:
1- کسی که صد درصد برای خدا کار کند ، خدا نیز برای او خواهد بود.« مَن کَانَ لِلهِ کانَ اللهُ لَه »( صدر المتألهین شیرازی در تفسیر قرآن آن را به پیامبر (صلی الله علیه وآله) نسبت داده است.)
2- برخورداری از هدایت ویژه الهی «والذینَ جَاهَدُوا فینا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا » ( عنکبوت/ 69 )
3- غلبه بر شیطان: کسی که برای خدا قیام کند، نفس با هفتاد و دو لشکر و شیطان با جنود خود، برای از بین بردن آن قیام می کنند اما «جُندُ اللهِ هُمُ الغالِبُونَ» عقل هم با هفتاد و پنج لشکر نخواهد گذاشت بنده ی مخلص، مغلوب شود « انَّ عِبادی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطان» (حجر/ 42 )
پی نوشت ها:
1- منهاج البراعة، ج 3، ص 324، همین مضمون از امام صادق(علیهالسلام) در بحارالانوار، ج 67، ص 243 نقل شده است.
2- وسائل الشیعه، جلد1، صفحه 50.